سلام
در این بخش از مطالب مرتبط با مراحل رفتن به فرصت مطالعاتی دوره دکتری به یک بخش مهم و اساسی می پردازم که اساسی ترین چالش خیلی از دوستان هست. سعی میکنم مطالب رو بصورت موارد و نکات جداگانه مطرح کنم تا باعث سردرگمی نشه:
- این مرحله رو باید از همون ابتدای تصمیمتون برای رفتن به فرصت کاملا و بصورت پررنگ مد نظر داشته باشید. چه بسا که این مرحله در انتخاب موضوع و نوشتن پروپوزال هم تاثیر بسزایی داشته باشه.
- ببینید در چه مرحله ای هستید:
الف- اگر به موضوع خاصی علاقمند هستید و ظرفیت های پژوهشی اون رو سنجیدید و استاد راهنما و.رو هم در گروهتون مشخص کردین پس باید با اطلاعاتی که طبعا حاصل مرور ادبیات و احاطه و علاقه شما به موضوع هست دست به کار شوید.به بیان دیگه صاحبنظران حوزه مورد علاقتون رو در دانشگاهها و کشورهای مختلف شناسایی کنید (از طریق مقالاتشون، منابع عمده پژوهشی که طبعا با یک مرور پیشینه های پژوهشی دستتون میاد، شبکه های اجتماعی مثل لینکدین، ریسرچ گیت و.و م با اساتیدتون در داخل کشور)
ب- شما موضوع بخصوصی رو بصورت متمرکز در نظر ندارین که در اینصورت به سایت دانشگاههای خارج از کشور سربزنید (ترجیحا کشورهایی که می دونید در رشته شما قطب علمی محسوب میشن و شما امکان و علاقمندی گذروندن فرصت در اونجا رو دارین)، گروههای مربوط به رشتتون رو چک کنید و پروفایل اساتید رو ( مقالات، پروژه های پژوهشی اساتید و حوزه های علاقمندی شون)با دقت بررسی کنید. اگر موضوعی توجه و علاقه شما رو جلب کرد، مفروض براینکه توانایی علمی و سوابق مرتبط رو برای انجام اون دارید با استاد مربوطه از طریق ایمیل ارتباط بگیرید و امکان اینکه شما رو بعنوان محقق دعوت کنند سوال کنید و بعد از اطمینان نسبی، نسبت به تهیه پروپوزال در موضوع گفته شده اقدام کنید.
(البته این مورد برای دوستانی که در ابتدای راه به فکر فرصت رفتن هستند و وقت کافی هم دارند گزینه مناسبی هست و البته کمی هم ریسک داره، ممکنه پروپوزال رو بر مبنایی که گفتم تهیه کنید اما در نهایت از یکی از طرف دانشگاه های مبدا و مقصد کارتون انجام نشه به دلایل اداری، و.پس بهتره در این مورد هم موضوعی رو انتخاب کنید که در هر صورت علاقمند به اون هستید. در واقع انرژی و علاقتون رو فدای فرصت مطالعاتی نکنید!)
- در مورد انتخاب کشور از بین چند گزینهای که بر اساس موارد بالا احتمالا به اونها می رسید، موارد زیر رو در نظر داشته باشید:
الف- اینکه وزارتخانه یا دانشگاه شما اون کشورها رو پوشش میده (به لحاظ مالی، اداری و.) برای بعضی کشورها مثل انگلیس و کانادا محدودیتهایی لحاظ میشه (مثلا برای کانادا نیاز دارید که خودتون هم از دانشگاه مقصد فاند دریافت کنید در بعضی موارد). در این مورد با مراجعه، تماس یا مطالعه بخشنامههای مربوطه می تونید اطمینان حاصل کنید.
ب- آب و هوا، زبان، شرایط رفت و آمد (پروازهای مستقیم، غیر مستقیم، هزینه پروازها)، شرایط و سختی گرفتن ویزا (برای افراد مجرد یا متاهل)، هزینههای اقامت و راحتی پیدا کردن محل اقامت، هزینه های زندگی و خورد و خوراک، مالیات و. رو درنظر بگیرید (این مورد در هر کشور متفاوت هست و بسته به اون ببینید آیا کمک هزینه وزارتخانه یا دانشگاه برای شما کافی خواهد بود یا نه!/ دوستان متاهل و بخصوص دارای فرزند باید در نظر داشته باشند که احتمال زیاد باید مبلغی رو خودشون هم پرداخت کنند تا کفاف این چند ماه رو بده)
پ- رتبه دانشگاه مقصد باید طوری باشد که ارزش این حجم از دوندگی و هزینه رو داشته باشه. صرف رفتن به یک دانشگاه خارجی خیلی وقتا ارزشش رو نداره چون باید به لحاظ علمی برای شما آورده داشته باشد (ضمن اینکه کمک هزینه دانشگاه یا وزارتخانه به دانشگاه هایی که رتبه خیلی پایین دارند تعلق نمیگیره که این مورد رو هم چون سلیقه ای هست باید از مسئول مربوطه سوال کنید)
- در مورد انتخاب استاد راهنمای خارج دقت کنید که وقت کافی برای شما داشته باشن که از همون نظم و سرعت پاسخ دادن در مکاتبات اولیه مشخص میشه. اغلب اساتید واجد این شرط هستند. به لحاظ خصوصیات اخلاقی هم درنظر بگیرید که شما شش ماه یا بیشتر باید با استاد مربوطه کار کنید و البته قدرت تطبیق شما با افراد و مهارتهای ارتباطی شما هم تاثیر زیادی داره.
- در مورد دپارتمان، بهتره که در گروه مربوطه غیر از استاد راهنمای اصلیتون افرادی رو شناسایی کنید که بتونید از تجارب علمی شون برای پیشبرد بهتر کارتون بهره بگیرید حداقل در حد یکی دو جلسه کوتاه مشاوره ای یا مثلا مصاحبه علمی یا تکمیل پرسشنامه و.سعی کنید تعاملات علمیتون رو در حد ممکن گسترش بدین. تجربه ثابت کرده از دل این دیدارها و تعاملات نتایج و همکاریهای پژوهشی خیلی خوبی شکل میگیره. البته همواره م و نظرات استاد راهنمای اصلی رو با توجه به شناختی که از افراد دپارتمان داره مد نظر قرار بدین.
- م با دانشجوهای ایرانی یا غیر ایرانی دپارتمان مقصد. در سایت دانشکده و گروه می تونید پروفایل دانشجویان دکتری رو چک کنید که خیلی جاها بچههای ایرانی هم کم نیستن و با ایمیل و.ازشون م بگیرید (در مورد شرایط زندگی، اساتید و.)
- در نهایت شما لیستی از دانشگاهها و اساتید مورد نظرتون خواهید داشت که میتونید براساس اون اقدام کنید و در محله نهایی و بعد از مکاتبات با اساتید راهنمای احتمالی و رسیدن به چند گزینه محدود.
- .خودتون رو برای ملاقات از طریق اسکایپ با استاد راهنماتون آماده کنید. این دیدار میتونه نقش مهمی در تصمیم گیری استاد مربوطه برای پذیرش یا عدم پذیرش شما داشته باشه (مهارت زبانی شما، احاطه موضوعی و هدفمند بودن شما برای انتخاب دانشگاه مقصد از فاکتورهای مهم هستن)
امیدوارم مطالب ذکر شده در مورد انتخاب کشور- گروه/استاد مقصد براتون راهگشا باشه.
ادامه دارد.
سلام به دوستان عزیز،
بد نیست لابلای مطالب خیلی خیلی جدی! کمی هم از دلمان بگوییم.
ساعت حدود 10-11 شب است، کانالهای تلویزیون را بی هدف یکی پس از دیگری جابجا میکنم، شاید اینطوری میخواهم خستگیهای روزمرهام را لابلای برنامههای تلویزیون جا بگذارم. برنامهای توجهم را جلب میکند. گفتگوی فوتبالی شبکه سه!
با اشتیاقی که به شنیدن اخبار دربی (شهرآورد خودمان) دارم متوجه گفتگو و مصاحبه میشوم. خبری از مجری همیشگی که سالها به او عادت داشتیم نیست. توی همین فکرم که بازیکن یکی از تیمهای مطرح فوتبال ضمن معرفی خودش در پاسخ به سوال مجری در مورد رشته تحصیلیاش میگوید:" .در حال تحصیل در رشته کتابداری و (با کمی مکث و دستپاچگی) نمی دانم یک دنبالهای هم دارد"
حتما واژه مورد نظر "اطلاعرسانی” بوده!
واکنش مجری جالبتر از پاسخ دست و پا شکسته فوتبالیست است، با حالتی خاص ( حالتی که توصیف آن در قالب واژهها دشوار است و بسیاری از ما موقع معرفی رشتهمان با آن روبرو می شویم) میپرسد: "چرا کتابداری؟! البته رشته خوبی است" و ادامه میدهد: "کتاب زیاد میخوانید؟" و در پاسخ با جواب "خیر" روبرو میشود.
شنیدن ادامه گفتگو کمی برایم سخت میشود، و این "چرای" بزرگ بدون پاسخ که سالها ته توی ذهن من و خیلی از همرشتهای هایم بوده باز پررنگ میشود. خیلی نمیگذرد (شاید به اندازه نوشیدن یک چای) که سراغ کامپیوتر و کارهایم میروم. و باز مثل خیلی از همرشتهای هایم با امید رو به جلو پیش میروم.
سلام
همانطور که در مطلب گذشته ذکر شد، جزئیات مراحل و برخی نکات مربوط به فرایند اداری رفتن به فرصت مطالعاتی رو برای دوستان علاقمند شرح خواهم داد:
مدرک زبان:
منظور همون مدرک زبانی (آیلتس، تافل و ام.اس.آر.تی و.انواع مدارک مورد تایید وزارت علوم با سقف نمره مشخص که معمولا برای فرصت هم همان مدارک با همان سقف نمره مورد قبول هستند) هست که طبعا دانشجویان دکتری برای گذراندن آزمون جامع اون رو اخذ می کنند. گاهی اوقات (البته به ندرت و بستگی به کشور و دانشگاه)، دانشگاه مقصد هم مدرک زبان را جزو مدارک مورد نیاز ذکر میکند. (بعد از اینکه شما با استاد مورد نظر ارتباط بگیرید و اقدامات اولیه صورت بگیره، منشی یا کارشناس گروه مدارک مورد نیاز رو به شما از طریق ایمیل اطلاع میده)
نکته: دقت کنید که جدا از داشتن مدرک زبان، داشتن مهارت های چهارگانه (صحبت کردن، خواندن، نوشتن و شنیدن) از ضروریات خیلی مهم برای این سفر پژوهشی است که ضعف در اونها شما رو در طول سفر و زندگی در محیط بیگانه چه به لحاظ ارتباط گیریهای ساده و روزمره و چه پژوهشی با مشکل مواجه خواهد کرد، اگر چه کسی که موفق به انجام مکاتبات (نیاز به ارسال و دریافت ایمیل در این پروسه خیلی خیلی مورد توجه هست و درصد زیادی از کارها و روندها از این طریق پیش خواهد رفت)، مکالمه و با استاد خارجی و اخذ پذیرش میشود لاجرم این مهارت ها را دارا هست.
نکته: همانطور که می دانید در بعضی کشورها (آلمان، فرانسه، هلند، ایتالیا، سوئد ) زبان رایج (خصوصا در محاورات روزمره) غیر انگلیسی هست که باید به این نکته هم توجه کنید. در بعضی کشورها با زبان انگلیسی اغلب کارهاتون پیش میره ولی در بعضی کشورها مردم روی زبانشون تکیه خاصی دارن و اگرچه انگلیسی رو متوجه می شن اما پاسخ شما رو به زبان خودشون میدن در این موارد باید با م استاد راهنماتون و یا دوستان مقیم، اگر لازم هست زبان کشور مقصد رو در حد رفع نیازهای اولیه یاد بگیرید. در مورد فعالیت های پژوهشی مربوط به فرصت و محیط دانشگاه و نیاز احتمالی به آموختن زبانی غیر از انگلیسی استاد مربوطه شما رو راهنمایی می کنه (اغلب در محیط آکادمیک تسلط به زبان انگلیسی کافی هست).
رزومه:
دوستان در مورد رزومه پرسیده بودن که در اینجا توضیح میدم. تقریبا همه دانشجویان دکتری که از سد کنکور و مصاحبه گذشتند یک رزومه دارن، لازم هست رزومه خودتون رو به روز و ترجمه کنید. رزومه از مهمترین و ابتداییترین مدارک هست که در همان مکاتبات اولیه برای پیدا کردن استاد راهنمای خارجی (فرصت) لازم هست که یک نسخه از اون رو برای استاد مورد نظرتون ایمیل کنید.
معمولا قالبها، فرمتها و نمونههای زیادی از رزومه در اینترنت موجود هست، حتی میتونید از نحوه و قالب رزومه نویسی اساتید الگو برداری کنید. معمولا رزومه شامل مشخصات فردی و تماس- قسمتی برای درج تحصیلات و مدارک اخذ شده و در صورت نیاز معدل مقاطع (که البته بر اساس الگوی استاندارد باید نمره دهی معادل سازی بشه/ معمولا وقتی مدارک رو برای ترجمه به دارالترجمه معتبر بدین این نمره رو هم درج می کنند)، عنوان پایاننامهها و پروژههای پژوهشی با مشخصات کتابشناختی، مقالات و کتب و آثا منتشر شده با مشخصات کتابشناختی، جوایز و افتخارات، تجارب (تدریس، پروژه ها، دورههای مهم و مرتبطی که گذروندین، کارها و مشاغل بخصوص در ارتباط با حوزه پژوهشی که قصد دارید برای کار رو اون به فرصت برید و.)، مهارتها و مدارک مربوط به زبان، رایانه، زبانهای برنامه نویسی و. و همچنین حوزهها و علائق پژوهشی و برخی موارد دیگه هست.
دقت کنید که در قسمت علایق پژوهشی حوزه های مشترک با دپارتمان و به خصوص استاد مورد نظر (البته بنابر واقعیت!) رو پر رنگ کنید.
پروپوزال:
از مقدمات و پیش نیازهای اصلی فرصت، تصویب پروپوزال هست پس اگر در همون اوایل پذیرش در دوره دکتری اهتمام به رفتن دارید، کارتون آسون تر خواهد بود و در انتخاب موضوع و نوشتن پروپوزال مساله فرصت و کشور مقصدی که احیانا در ذهن دارید رو می تونید در نظر بگیرید. چه بسا بتونید موضوعی رو انتخاب کنید که هم مورد تایید گروهتون در ایران باشه و هم مورد تقاضا و تایید استاد خارجی که در این صورت شما کارتون به مراتب تسهیل میشه. ولی اگر بعد از تصویب پروپوزال قصد اقدام دارید، باید بیشتر و بیشتر جستجو کنید و با اساتید صاحبنظر در حوزه پژوهشیتون برای انجام فرصت تعامل داشتهباشید. بعد پروپوزال فارسی رو بخوبی ترجمه و کامل کنید.
در مورد پیدا کردن استاد و کشور هم در بخش های بعدی انشاالله توضیح خواهم داد.
ادامه دارد.
با توجه به استقبال و سوالات متعدد دوستان که از طریق ایمیل و پیام بدستم رسید به نظرم بهتر هست که مراحل کلی و اصلی جهت انجام فرصت مطالعاتی رو در این یادداشت ذکر کنم و شرح و بسط اونها رو در یادداشت های بعدی بیارم:
پیش از شروع این مسیر، به خدا توکل کنید، صبور باشید، صبور باشید و از تلاش هدفمند خسته نشوید! در طی مراحل مواقعی پیش می آید که لازم است خونسرد باشید ولی محکم و پیگیر، بی نطمی هایی میبینید که لازم است با متانت و آرامش آنها را پشت سر بگذارید و به مسیرتان ادامه دهید به خاطر داشته باشید روزانه دهها دانشجو مثل من و شما به کارمندان مربوطه در هریک از مراحل پایین مراجعه می کنند و بعضی برخوردها طبیعی هست.
نکته: برای رفتن به فرصت مطالعاتی از دو طریق میشه اقدام کرد:
1- وزارت علوم (سازمان امور دانشجویان) که با توجه به وضعیت ارز مرتبا فرایندهای اون رو باید حضوری یا با تماس یا از طریق دانشگاه چک کنید، خصوصا در مورد اینکه آیا دانشگاه و رشته شما در بازه زمانی که قصد اقدام دارید سهمیه دارد یا نه! و اینکه تا چه ترمی فرصت اقدام و خروج از کشور را دارید! (معمولا پایان ترم 6 یا 7)
2- دانشگاه محل تحصیل (که در مورد بنده این گزینه اتفاق افتاد)
و اما مراحلی که باید در فرایند فرصت طی کنید:
- گذراندن آزمون جامع، داشتن مدرک زبان معتبر (همان مدارکی که معمولا پیش شرط آزمون جامع هستند)
- تصویب پروپوزال و اخذ تاییدیه آن از تحصیلات تکمیلی
- جستجو و یافتن استاد راهنما یا همان سوپروایزر، دپارتمان و دانشگاه (کشور) مقصد (که مورد تایید وزارت علوم و دانشگاه مبدا شما باشد) با توجه به موضوع پایان نامه، علایق شما و.(نکات مربوط به انتخاب کشور و دانشگاه رو بصورت تفصیلی در یادداشت های آتی توضیح خواهم داد)
- گرفتن دعوتنامه از استاد راهنمای دانشگاه مقصد
- کسب موافقت استاد راهنما، گروه و دانشکده برای اعزام به فرصت مطالعاتی (تشکیل پرونده در دانشگاه محل تحصیل)
- آزاد سازی مدارک مقاطع قبلی (کارشناسی و کارشناسی ارشد) این مرحله را می توان با پرداخت هزینه، یا معرفی ضامن و نامه نگاری بین سازمان امور دانشجویان و دانشگاه های محل تحصیل مقاطع قبلی به منظور ترجمه آنها (ترجمه باید توسط دارالترجمه رسمی و با مهر وزارت خارجه و دادگستری باشد) انجام داد.
- سپردن وثیقه ملکی یا تعهد (توسط دو ضامن) حهت بازگشت به موقع و انجام تعهدات
- اخذ نامه حمایت مالی و بالطبع بودجه لازم برای دوره فرصت (لازم به ذکر هست که وزارتخانه بودجه را در قالب ارز و دانشگاه ها بصورت ریال خواهند داد)
- ارائه مدارکی مانند تعهد بالا، دعوتنامه، نامه تصویب پروپوزال و نامه تایید فرصت که فرایند اخذ آن با درخواست شما از گروه شروع و با صورتجلسه معاونت بین الملل دانشکده پایان می یابد
- سپردن وثیقه و کارهای مربوط به نظام وظیفه برای آقایان مشمول خدمت سربازی
- اقدام برای اخذ پاسپورت یا تمدید اعتبار آن
- ارائه نامه حمایت و تمکن مالی (برای اینکه دانشگاه مقصد از بابت تامین هزینه ها در مدت فرصت مطمئن باشد) و سایر مدارک (تصویر پاسپورت، ترجمه مدارک شناسایی، مدارک تحصیلی و.که بسته به قوانین کشورهای مختلف ممکن است کمی متفاوت باشند) برای مسئول هماهنگ کننده که معمولا استاد راهنمای دانشگاه مقصد شما را به او وصل میکند
- انجام مکاتبات (ایمیل) و هماهنگی ها برای اخذ ویزا از سفارت مربوط به کشور مقصد
- اخذ ویزا، بلیط و بارگذاری (بلیط، ویزا و پاسپورت در سامانه سجاد وزارت علوم و ارائه آن به معاونت بین الملل دانشگاه در صورت وم)
- پرواز به سوی کشور مقصد.
همانطور که در ابتدای یادداشتم ذکر کردم نکات جزئی هریک از موارد بالا رو در آینده نزدیک ذکر می کنم (نکاتی برای دانشجویان متاهل، تهیه ارز، انتخاب دانشگاه مقصد و.)
ادامه دارد.
سلام!
بعد از چند ماه وقفه، فرصتی شد تا وبلاگ رو با تجربه ای از انجام یک فرصت مطالعاتی شش ماهه به روز کنم. سعی دارم مطالب مربوطه را در چند بخش بطور کامل طی چند روز آتی منتشر کنم تا دوستان علاقمند استفاده کنند.
فرصت مطالعاتی دوره دکتری که خیلی از دانشجویان به استفاده از آن راغب هستند، امکانی است که برای به انجام رساندنش مسیر پر فراز و نشیب و پروسه ای طولانی وجود دارد که مستم انگیزه بالا و تلاش خستگیناپذیر است. بخصوص اینکه راهنمای جامع و یکپارچهای که تمام جزئیات و مراحل اداری و . آنرا پوشش داده و اطلاعات لازم را در اختیار داوطلبان قرار دهد وجود ندارد و قوانین و بخشنامههای متغیر و حتی نوسانات نرخ ارز دائما بر فرایندهای آن تاثیر میگذارد. گرچه بعضی از دانشجویانی که این دوره را گذراندند به روشهای مختلف تجارب خود را بازگو نمودند.
هدف از نگارش این مطلب به اشتراک گذاشتن بخشی از تجربه انجام فرصت مطالعاتی دوره دکتری بنده (در دانشگاه آمستردام) است که با مشاوره، همراهی صمیمانه و مساعدت مدیر گروه محترم (سرکار خانم دکتر ناخدا) و اساتید محترم گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران (بخصوص سرکار خانم دکتر فهیمنیا) و همچنین استاد عزیز سرکار خانم دکتر حسینی بهشتی از پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران اتفاق افتاد.
قبل از ورود به فرایند اخذ پذیرش از دانشگاه مقصد و جلب موافقت دانشگاه محل تحصیل حتما نکات کلی زیر را مدنظر داشته باشید:
علاوه بر داشتن انگیزه و انرژی کافی و همچنین هدف معین پژوهشی؛ نکته مهمی که به عقیده حقیر باید در رابطه با قدم گذاردن به این مسیر مد نظر قرار دهیم این است که آیا آوردههای این سفر طولانی خصوصا به لحاظ علمی و تجربه زندگی در محیط جدید شش ماهه، برای ما بیش از هزینههایی (به لحاظ مادی، وقت و انرژی) است که برای آن می پردازیم؟
توجه به روحیات خودمان و میزان قدرت تطابق با محیط جدید زندگی و مواجه شدن با فرهنگ و زبان کاملا متفاوت هم نکتهای است که باعث میشود به قول قدیمیها بی گدار به آب نزنیم، چراکه گاهی تعاریف اغراق آمیز و دور از واقعیت از این فرصتها و بیشتر محیط زندگی متفاوت باعث میشود دانشجویان وقت، هزینه و انرژی خود و سیستم آموزشی را هدر داده و رفتار و ماحصل سفرشان در حد یک مسافرت توریستی تنزل پیدا کند، در محیط حل شده و هدف اصلی را بطور کلی فراموش کنند.
اما همانقدر که برخورد احساسی و بدون برنامه ریزی دقیق با این فرصت میتواند زیان آور باشد؛ انجام هدفمند آن میتواند توشه ای به اندازه یک عمر برای فرد فراهم کند. لمس بسیاری از حقایق زندگی در مکانی دور از وطن، گفتگو با زبانی جز زبان مادری، وم مدیریت هزینهها و شرایط اقتصادی، برخوردهای اجتماعی متفاوت با نکات مثبت و منفی و از همه مهمتر درک محیط آکادمیک متفاوت با نقاط مثبت فراوان (نظر شخصی بنده)، تجربه شیوه تدریس اساتید و نحوه رفتار و تعامل آنها با دانشجویان و ارتباط گیری با صاحبنظران رشته در دیگر دانشگاهها میتواند دیدگاه ما را وسیعتر کند. در واقع این سفر در معنای حقیقی خودش به نوعی سفر از سطح به عمق است و باعث ارتقاء جهان بینی و به چالش کشیدن خویش است. جایی که دانشجو تجربه شش ماه دوری از دوستان و عزیزان را دارد و این تنهایی و خلوت فرصت مغتنمی میشود برای تمرکز بر مطالعه و پژوهش، تحلیل و آزمون روحیات خود و به نوعی آمادگی بیشتر برای دست و پنجه نرم کردن با اتفاقات زندگی (چه حیات علمی و پژوهشی و چه اجتماعی).
ادامه دارد.
(مردم محو تماشای ورود اولین قطار به "مادو" شدند؛ قطار زرد رنگِ به ظاهر آرامی که در پی خود آن همه تردید و سوءظن، آن همه خوبی و بدی، آن همه تحولات، فجایع و اندوه را به "مادو" آورد. « صدسال تنهایی، نویسنده: گابریل گارسیا مارکز، مترجم: سید حبیب گوهری راد، نشر جمهوری»)
احتمالا خیلی از ما این کتاب را خواندیم یا حداقل نام این اثر پرفروش ادبیات جهان را شنیده ایم. شاهکار گابریل گارسیا مارکز و برنده جایزه ادبی نوبل ادبیات در سال 1982 که در ایران نیز ترجمههای مختلف آن توسط ناشران گوناگون چاپ شده و مورد استقبال قرار گرفته است.
کتابی که حکایت زندگی چرخه مانند بشر را در قالب سرگذشت یک خانواده از نخستین افراد تا آخرین آنها بیان میکند. فضاسازی و توصیفات عالی نویسنده مخاطب را در شهر "مادو" ،که گویا همان جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم، رها و بدنبال دانستن تک تک افراد خانواده و سرنوشتشان میکشاند . نام های بزرگان خانواده بجز مادر که مرتب در بین نوادگان و اعضای آن تکرار میشود و فقط پسوندی عددی آنها را متمایز میکند هم باعث تمرکز بیشتر خواننده بر فضای داستان شده و در عین حال فراموشی گاه و بیگاه آن ضربه ای به مفاهیم و حقایقی که نویسنده قصد بیان آن را دارد نمیزند. فضایی نزدیک به زادگاه و محل زندگی نویسنده (کلمبیا) با نام هایی هماهنگ با زبان و فرهنگ آن.
وجود شخصیتهایی با تواناییهای خارق عادت از یک سو و فضای عجیب حاکم بر داستان که کل آن در یک دهکده کوچک میگذرد از سوی دیگر، شما را ترغیب میکند تا با اشتیاق صفحات کتاب را بخوانید و آن را در صفحه 420 به پایان برسانید. علت این شوق وافر را میتوان در ملموس بودن وقایع و شخصیتهای داستان (با فضایل و رذایل اخلاقی) در هر زمان و مکانی دانست. آنچه "مارکز" نگاشته، فرامرزی و فرازمانی است و سِیر داستان و شخصیتهای آن حقایقی جاری در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد است.
وجود اشخاصی با حکمت مانند "ملکیادس" و مادر خانواده "اورسولا" با عمری بیش از صد سال به عنوان محور آن که زنی صبور، سخت کوش و با تدبیر را نمایان میکند پرده از راز نامگذاری داستان بر میدارد. سخن از استعمار و تمدنی که آرامش را با خود به تاراج می برد و از روستای پر برکت و آرام "مادو" شهری پر آشوب و استعمار شده میسازد، حکایت جنگهای پر تکرار و تمام نشدنی میان آزادی و محافطه کاری و درد و رنج حاصل از کشمکش های سرمایه داران و یون که حتی به این روستای دور افتاده که قوانین خود گردان داشته و سالها با همین سبک و سیاق مردمانی خوشبخت و غرق در نعمت داشته و حس رنج و تنهایی ناشی از دانستن حقایق پشت پرده همه و همه این موضوع را که "مادو" همان جهانی است که امروز در آنیم به ذهن مخاطب متبادر میکند.
امیدورام از مطالعه این اثر در شبهای طولانی زمستان لذت ببرید و جهانی وسیعتر فرا روی خود ببینید.
"سرزمین ما در مجموع مشابهتی به سرزمین شما نداره. سرزمین شما پر از جنگ و بیماریه و به هر سمت که نگاه میکنی دشمنی کمین کرده. اما در سرزمین ما صلح و آرامش برقراره، ترس برای ما مفهومی نداره و ما تا پای جون با هم رقابت نمیکنیم." (کوهستان سرد. نویسنده: چار فِرِیزر، برگردان: مهدی قراچه داغی، نشر پیکان)
علاقهام به مطالعه رمان "کوهستان سرد" نوشته چار فِرِیزر (نویسنده امریکایی) از تماشای اتفاقی صحنه پایانی فیلمی با همین نام شروع شد و از هنر نویسنده همین بس که مخاطب، انتهای داستان را بداند و باز تشنه خواندن تمام ماجرا باشد!
خواندن این رمان ممکن است با یک عاشقانه یا هر تصور دیگری که از آن در ذهن دارید چنان متفاوت باشد که بی وقفه چشمانتان در لابلای سطور بدنبال رازی باشد که قرار است هسته اصلی این اثر را تشکیل دهد. حقیقتی که قرار نیست تنها در گرداگرد زندگی قهرمان داستان باشد. حقایقی از جنگ و تاثیرات آن بر عمق روح انسانها که به خوبی در قالب ماجراها و افرادی که قهرمان داستان (سرباز زخمی از جبهه بازگشته) در مسیرش به سمت "کوهستان سرد" به آنها برخورد میکند با هنرمندی تمام بازگو شده. آنچه در مورد این کتاب و سبک نویسنده آن جالب توجه است، وجود توصیفات مو به مو و در بسیاری موار به اقتضای روح حاکم بر داستان، خشن است که نه تنها برای خواننده ملال آور نیست بلکه طوری او را با اثر همراه میکند که مخاطب در عمق جان خویش شرایط دشواری که بر اثر جنگها و ناآرامیها نه تنها بر جوامع که بر روح انسانیت تحمیل میشود را در مییابد و لمس میکند. جدالی که بطن آن حکایت از رویارویی انسان کامل و آزاده با کسانی دارد که در لابلای تعصبات، جهل، زیاده خواهی و نژادپرستی تبدیل به موجوداتی تنها با کالبد انسانی شدهاند. همین گیرایی هاست که خشونت و بیپردگی توصیف وقایع رعب آور را برای خواننده قابل تحمل و او را با قهرمان داستان در تک تک صحنهها همراه میسازد. در تمامی متن کتاب از نخستین سطرها و تا انتها شما با کوهستانی سرد و رازآلود با جاذبهها و دافعههای شگفت آشنا میشوید، در آن قدم میگذارید و دست آخر طوری با جزء به جزء خصوصیاتش مأنوس میشوید که گویی زمانی دراز آنجا زیستهاید. و گفتنی های بسیار دیگر از این رمان که در دل خود دارای نکات جامعه شناسی و تاریخی جالبی نیز هست.
"کوهستان سرد" میتواند گزینه مناسب و متفاوتی برای مطالعه در روزهای باقی مانده از تابستان گرم باشد!
هوالحق
سعادت شاگردی ایشان را نداشتم، اما اغلب جایی که مراسم و یا برنامههای مرتبط با رشته، جلسات انجمن، مصاحبه دکتری و از این قبیل بود حضور پر انرژیشان را شاهد بودم… بهجز بهرهمندی از پژوهشها، کتب و مقالههای ایشان آنچه همواره برایم جالب هست همین حضور پر نشاط فارغ از سن و سال یا بُعد مسافت و شرکت در جمعهای دانشجویی است. عشق به حرفه و رشته در رفتار ایشان موج میزند، این علاقمندی و پیوستگی با رشته و حرفه کتابداری زمینه فعالیتهایی از قبیل تاسیس گروه بحث کتابداری، تالیفات و آثار متعدد در حوزه کتابداری، نیکنامی این استاد در مرزهای فراتر از رشته و همچنین سمتهای اجراییشان را فراهم آورده است.
توجه شما را به نقل خاطرات چند تن از اساتید و دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی در مورد ایشان جلب میکنیم:
هوالحق
از ایشان بسیار شنیدم.و غبطه خوردم که افتخار شاگردی این مرد بزرگ را نداشتم، بر آن شدیم تا خاطراتی از ایشان را گردآوری و در سالروز تولدشان در وبسایت یادداشت های دانشجویی منتشر کنیم. آنچه در ذهنم از استاد حری نقش بست مردی خوش اخلاق، منظم، با جدیت در امر آموزش و صاحبنظر در رشته است. در ادامه خاطرات شنیدنی اساتید رشته را که زمانی از دانشجویان ایشان بودند می خوانیم.
باشد که قدر بزرگان را تا هستند بدانیم.
هوالحق
سلام و عرض ادب خدمت همراهان عزیز وبلاگ کتابدارانه
بالاخره بعد از مدت طولانی فرصت شد تا وبلاگ رو با یک خبر مسرت بخش به روز کنم، با این امید که شاهد چنین فعالیتهای انگیزهبخش و امید بخشی در بین همه اهالی عزیز علم اطلاعات باشیم.
در ادامه سلسله نشستهای مقاله خوانی که در راستای همایش "کارکردهای اجتماعی کتابخانههای عمومی" به همت انجمن ارتقای کتابخانههای عمومی ایران، نهاد کتابخانههای عمومی و دانشگاه شهید چمران اهواز در شهرهای مختلف در حال برگزاری است، پاتوق مقالهخوانی کرمان با عنوان "مسئولیت اجتماعی کتابخانههای عمومی در قبال اقشار آسیب پذیر جامعه" روز چهارشنبه مورخ 30 بهمن با حضور جمعی از دانشجویان، کتابداران، مسئولان و اساتید در تالار اندیشه دانشگاه شهید باهنر کرمان برگزار شد.
در ابتدای جلسه هدی هماوندی دبیر پاتوق مقاله خوانی کرمان ضمن خوشامدگویی به مهمانان به تشریح برنامه نشست و فعالیتهای فشرده پاتوق در نزدیک به یکماه از شروع شکلگیری آن پرداخت. نحوه و ملاکهای انتخاب مقالات از بین حدود بیست مقاله پیشنهادی به پاتوق از سوی اعضا هم از دیگر مواردی بود که وی به آن اشاره داشت.
در ادامه این جلسه خانم مهدیپور و شهداد نژاد از کتابداران به ارائه و تحلیل دو مقاله با محوریت مسئولیت کتابخانههای عمومی در ارائه خدمات به اقشار آسیب پذیر جامعه پرداختند و نتایج مقالات را در تناسب با بافت و جامعه کتابخانه محل خدمتشان تشریح نمودند. همچنین ضمن ذکر مواردی که با این دست مسائل در محل خدمتشان مواجه شدند، چالشها و کاستیهای موجود را در مسیر ارائه خدمات و توجه به اقشار آسیب پذیر جامعه توضیح دادند.
در بخش بعدی پاتوق و بعد از جمع بندی دبیر پاتوق از مقالات ارائه شده، دوتن از اساتید رشته علم اطلاعات و دانششناسی و رشته علوم اجتماعی به بررسی ابعاد مختلف موضوع پرداختند:
دکتر داریوش بوستانی عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باهنر، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری چنین نشستهایی خصوصا در حوزه علوم انسانی بر وم بازشناسی هویت جامعه علم اطلاعات و کتابداران و تقویت روحیه خودباوری در رابطه با نقشی که متخصصین این حوزه میتوانند در اجتماع داشته باشند، تاکید داشتند. همچنین ایشان به واشکافی نقش کتابخانهها در کاهش آسیبهای اجتماعی و کمک به بهبود وضعیت اقشار آسیب پذیر از طریق ارائه خدمات مناسب و ارتباط تنگاتنگ با نهادها و انجمنهای خصوصی و دولتی متولی امور اقشار آسیب پذیر جامعه پرداختند.
در ادامه این نشست خانم دکتر مژده سلاجقه با تشریح نقاط قوت و ضعف مقالات ارائه شده و ظرفیتی که برای مطالعات بیشتر و کاربردیتر در این حوزه وجود دارد، زمینههایی را که در آن میتوان از مطالعات بین رشتهای و پیوند علوم کتابداری و اجتماعی در جهت ارتقای خدمات کتابخانهها در قبال اقشار آسیبپذیر جامعه بهره برد، برشمردند. علاوه بر این استفاده از چارچوب نظری و دستهبندی ارائه شده از اقشار آسیب پذیر در مقالات مورد بحث را در زمینه تدوین خط مشی مناسب برای کتابخانههای عمومی در قبال مسئولیتهای اجتماعی این نهادها در ارتباط با اقشار آسیب پذیر کاربردی و مفید دانستند.
پس از ارائه نظرات اساتید، مستند کوتاهی ساخته خانم شهدادنژاد که در کتابخانه عمومی رودبار جنوب فعالیت دارند، نمایش داده شد که بسیار به مباحث طرح شده در پاتوق در مورد ارائه خدمات کتابخانهای به اقشار آسیبپذیر از جمله افراد ساکن در مناطق کمتر برخوردار و دور از مرکز، مرتبط بود.
درانتهای نشست هدایایی به رسم یادبود به اساتید و ارائه دهندگان مقالات از طرف انجمن ارتقای کتابخانههای عمومی ایران و دبیرخانه همایش کارکردهای اجتماعی کتابخانههای عمومی اهدا شد.
درباره این سایت