(مردم محو تماشای ورود اولین قطار به "مادو" شدند؛ قطار زرد رنگِ به ظاهر آرامی که در پی خود آن همه تردید و سوءظن، آن همه خوبی و بدی، آن همه تحولات، فجایع و اندوه را به "مادو" آورد. « صدسال تنهایی، نویسنده: گابریل گارسیا مارکز، مترجم: سید حبیب گوهری راد، نشر جمهوری»)

احتمالا خیلی از ما این کتاب را خواندیم یا حداقل نام این اثر پرفروش ادبیات جهان را شنیده ایم. شاهکار گابریل گارسیا مارکز و برنده جایزه ادبی نوبل ادبیات در سال 1982 که در ایران نیز ترجمه‌های مختلف آن توسط ناشران گوناگون چاپ شده و مورد استقبال قرار گرفته است.

کتابی که حکایت زندگی چرخه مانند بشر را در قالب سرگذشت یک خانواده از نخستین افراد تا آخرین آنها بیان می‌کند. فضاسازی و توصیفات عالی نویسنده مخاطب را در شهر "مادو" ،که گویا همان جهانی است که ما در آن زندگی می‌کنیم، رها و بدنبال دانستن تک تک افراد خانواده و سرنوشتشان می‌کشاند .  نام های بزرگان خانواده بجز مادر که مرتب در بین نوادگان و اعضای آن تکرار می‌شود و فقط پسوندی عددی آنها را متمایز می‌کند هم باعث تمرکز بیشتر خواننده بر فضای داستان شده و در عین حال فراموشی گاه و بیگاه آن ضربه ای به مفاهیم و حقایقی که نویسنده قصد بیان آن را دارد نمی‌زند. فضایی نزدیک به زادگاه و محل زندگی نویسنده (کلمبیا) با نام هایی هماهنگ با زبان و فرهنگ آن.

وجود شخصیت‌هایی با توانایی‌های خارق عادت از یک سو و فضای عجیب حاکم بر داستان که کل آن در یک دهکده کوچک می‌گذرد از سوی دیگر، شما را ترغیب می‌کند تا با اشتیاق صفحات کتاب را بخوانید و آن را در صفحه 420 به پایان برسانید. علت این شوق وافر را می‌توان در ملموس بودن وقایع و شخصیت‌های داستان (با فضایل و رذایل اخلاقی) در هر زمان و مکانی دانست. آنچه "مارکز" نگاشته، فرامرزی و فرازمانی است و سِیر داستان و شخصیت‌های آن حقایقی جاری در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد است.

وجود اشخاصی با حکمت مانند "ملکیادس" و مادر خانواده "اورسولا" با عمری بیش از صد سال به عنوان محور آن که زنی صبور، سخت کوش و با تدبیر را نمایان می‌کند پرده از راز نام‌گذاری داستان بر می‌دارد. سخن از استعمار و تمدنی که آرامش را با خود به تاراج می برد و از روستای پر برکت و آرام "مادو" شهری پر آشوب و استعمار شده می‌سازد، حکایت جنگ‌های پر تکرار و تمام نشدنی میان آزادی و محافطه کاری و درد و رنج حاصل از کشمکش های سرمایه داران و یون که حتی به این روستای دور افتاده که قوانین خود گردان داشته و سالها با همین سبک و سیاق مردمانی خوشبخت و غرق در نعمت داشته و حس رنج و تنهایی ناشی از دانستن حقایق پشت پرده همه و همه این موضوع را که "مادو" همان جهانی است که امروز در آنیم به ذهن مخاطب متبادر می‌کند.

امیدورام از مطالعه این اثر در شب‌های طولانی زمستان لذت ببرید و جهانی وسیع‌تر فرا روی خود ببینید.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Heather سید ابوعماد حیدری آموزش سرمایه گذاری گلبرگ یاس نیلو طرح حمیدرضاارفع الرفیعی دیر نیست MorphiniX بازی نگاهی اجمالی به لوازم الکتریکی